شمال نیوز: برخي مواقع لبخندهاي گرمي هست كه بر سردي زمستان فائق ميآيد. لبخندهايي كه ديگر كمتر نگران است و هر كدام از آنها دريايي از معناست.
در آخرين ماه سال روانه دفتر سياستمداري شديم كه ميگويد جانش را براي انقلاب و حفظ آن گذاشته است و ديگر هيچ نميخواهد جز سربلندي وطن و مردم موطنش حتي اگر صلاحيتش در انتخابات احراز نشود! او سياستمدار كهنهكار ايراني است كه تاثيرگذاري او در عرصه سياست بر كسي پوشيده نيست. در هشتمين دهه عمر همچنان اميدوار براي ساختن ايراني سرفراز وارد ميدان ميشود و مانند فردي كه هنوز آرزوهاي بزرگي دارد از آن دريچه به جامعه سياسي ايران مينگرد.
سرپرست وزارت كشور، رئيس مجلس، امام جمعه موقت تهران، جانشين فرماندهي كل قوا، نايبرئيس مجلس خبرگان رهبري، رئيسجمهور، رئيس مجلس خبرگان رهبري وحالا هم رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام. در طول 34 سال گذشته هيچ كس جز او اين همه مناصب سياسي در اختيار نداشته است. درگفتوگو با آيت ا... هاشميرفسنجاني اين سياستمدار باتجربه و سرد و گرم چشيده از هر دري سخن به ميان آمد؛ از نقشي كه در انتخابات 24 خرداد ايفا كرد، ديدارهايش با رهبري، عقبه اجتماعي دولت و نيز توافقنامهاي كه در ژنو امضا شد و... .اعلام كانديداتوري و ثبت نام او براي حضور در يازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري موجي از اميد و نشاط را به جامعه تزريق كرد كه به قول آيتا...، زلزلهاي به پا شد.
او در گفتوگوباآرمان تاكيد كرد كه نه سال 84 و نه درسال 92 تمايلي به كانديداتوري در انتخابات نداشته است اما نبود کاندیدای جامعالاطراف و اصرار مردم، او را به اين حضور مجاب كرد. آيتا... هاشمي از تصميم خود در 24 خرداد 92 راضي است و ميگويد از اينكه دكتر حسن روحاني، رئيسجمهور شد هم خوشحال است و هم راضي. او يك مصرع از شعر مورد علاقهاش را برايمان گفت: رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود.
شش ماه از آغاز به کار دولت گذشته است. در این مدت در نشستها و جلسات مختلف از دولت حمایت کردهاید. ارزیابی جنابعالی از عملکرد دولت آقای روحانی چگونه است؟
من با آشنایی که با اوضاع کشور، امکانات و قدرتهایی که هستند، مجموعه افراد یا نهادهای ذینفوذ و همچنین شرایطی که در خارج داشتیم، وضع خزانه كشور و باز با توجه به ترکیب دولت قبل که در این هشت سال مجموعه بدنه دولت خیلی تغيير کرده، میدانستم کار دولت جديد، بسیار سخت است. لذا توقع زیادی از آقای دکتر روحانی كه به سرعت كارها را سر و سامان دهد، نداشتم. در زمان دولت سازندگي سرعت روند كارها بالا بود. با همان روند اولی که شروع کرديم، ادامه داديم. خاطرات مربوط به سال 1370 من را که به زودی منتشر میشود خواهيد ديد. مسلط بر اوضاع بوديم و هم منابع قدرت همراه بودند. فقط خارجیها مخالف بودند و یک مشکل بود. ولي خیلی زود توانستیم کارهایمان را سروسامان بدهیم.
آقای روحانی هم مشکلات داخلی و هم خارجی دارد. امروز کاری که در خارج در مذاكرات هستهای، برای حل موضوعات در حال انجام است در داخل چه رفتارهایی با او انجام میشود. با اینکه رهبری حمایت میکنند، قدرتهایی هستند که به رغم حمايت رهبری همچنان، دنبال کار خود هستند و میخواهند خودشان را به صورتی جلو بیندازند. من این مشکلات را میدانستم. لذا چون توقعم زیاد نبود، نگران بودم که مبادا آقای دکتر روحانی با توجه به افکاری که میدانستم دارد (در تمام طول بعد از انقلاب افکارش همین بوده که حالا هم هست) میدانستم وعدههایی هم که داده و مواردي که در انتخابات گفتند، با توجه به موانعي كه بر سركارش پيش خواهند آورد اعتماد مردم تضعیف شود. چون مردم اساس کار بودند. عامل اصلي موثر، مردم بودند و مردم نباید بهگونهای پشیمان شوند.
آنهایی که در این میدان تلاش کردند نباید پشیمان یا سرخورده شوند. نگران این حالت بودم آقای روحانی نسبتا در حد مقدور کارش را خوب انجام داده. چینش کابینه در سطوح بالا انجام شده و به بدنه نرسیده است. چینش کابینه به نظرم در حد مقدور است و در شرایط فعلی باید قبول کنیم که واقعبینانه است. درمورد وعدههایی که ایشان داده، من موردی را نمیبینم که فراموش کرده باشد ولی هنوز بعضیها زمان اجرایشان نرسیده است.
به وعدهها پایبند هستند؟
بله، یعنی آنچه من میدانم ایشان از حرفهایش در همه شرایط عقبنشینی نکرده است. یکی از حرفهای عمدهاش این بود که مشکلات خارجی را رفع کند چون با این تحریمها اگر هم بتوانیم ادامه بدهیم مشکلات داخلی داریم. کار سختی هم بود و حساسترین تابوها باید شکسته مي شد. این تابوها را شکستند و وارد شدند. به نظرم خوب پیش رفتند چون در همین آخرین صحنه مذاکراتشان آنها هم اعتراف به حق ايران كردند. من خبری را شنیدم که برای من خیلی جالب بود. خانم وندی شرمن در سرزمينهای اشغالي فلسطين، اگر جای دیگری بگوید سخت نیست،به اسرائیل رفته و در آنجا در جمع حساسی هم که بودند گفت که این را بدانید ما قبول داریم که ایران باید در داخل کشور به اندازه نیاز امور کشوری خودشان، غنیسازی داشته باشد.
البته میدانم که روزنامههای آن طرفی این را تیتر نمیکنند ولی این حرف بزرگی است. البته قید هم کرده و گفته که مشروط است و در چارچوب باشد و نظارت کامل هم باشد که جهت نظامی عمل نکند. این را ما هم نمیخواهیم. یعنی ما حقمان را میخواهيم و حق ما غنیسازی است و استفادههاي علمی، کشاورزی یا پزشکی و اینهایی که از هستهای انتظار داریم، هست. به نظرم این حرف در آنجا، نشان داد كه حق ما را ميپذيرند و بعد هم گفت که آمریکا و اسرائیل دلشان نمیخواهد ایران غنیسازی داشته باشد ولی باید واقعبین بود. اصلا مانع اصلی اسرائیل بود كه به نظرم موفق نشد. باید ما در داخل همکاری کنیم. كساني که اذیت میکنند به چیزهای دیگری فکر میکنند.
آنها دنبال منافع دیگری هستند.
فکر مي کنم این به نفع همه هست و بايد بگذارند اين موضوع حل شود.
در این شش ماه چه انتقادی به دولت دارید؟
اگر انتقادی داشته باشم به خودشان میگویم، چون مشکلاتشان را میدانم.
بحثی مطرح هست که تبلیغ میکنند بین حضرتعالی و آقای روحانی فاصلهای ایجاد شده است. چنین چیزی وجود دارد؟
خير، همان که دلم میخواست اتفاق افتاد، خوشحال و راضي هستم.
مردم صحبتهای شما را در مورد دولت رصد میکنند؟
توصيهاي که از اول کردم و علنی به خودشان هم گفتم و تاکید هم کردم اینکه، آقای روحانی ایشان به عقبه کسانی که به میدان آمدند توجه بیشتری داشته باشد البته بايد به همه ملت توجه شود ولي افکاری بود که تشخیص دادند که وضع دولت گذشته بد است و براي تغيير شرايط تلاش زيادي كردند. البته ما یک واسطه و یک جرقهای بودیم که زدیم. اما بدنه مردم و آن عقلای قوم و انسانهاي خوشفکر اعم از زن، مرد، دانشجو و کاسب بودند و واقعا یک جمع خوبی آمدند و البته خيليها هم چون مایوس بودند، رای ندادند. من فکر میکنم آنها هم جذب میشوند وقتی که ببینند كارها به روال صحيح پيش ميرود.
برخی از گروههای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب در گفتارشان یک موضع تندی داشتند. حالا چه اصلاحطلبان رادیکال و چه اصولگراهای تندرو. بخش عمدهشان نسبت به شما تعدیل مواضع دادند. اصولگراها چنین میگویند که ترس دارند که کامل در اردوگاه اصلاحطلبان تعریف شويد. میخواستم از این منظر ببینم که اصلا شما در این نگاههایی که چه اصولگرا و چه اصلاحطلب دارد با توجه به خط مشی اعتدالی که دارید این خطها را چقدر موثر میدانید و در کدامها هستید و در کدامها نیستید؟
من همانطور که از اول تاكنون نشان دادهام و در يك جهت حركت كردهام. در حزب جمهوری اسلامی بودم که خودمان تاسیس کرده بودیم. آن حزب هم در مقطع خود بسيار خوب کار کرد. یعنی کارهای اساسی را خوب انجام داد. مجلس و دولت را نجات داد و حتی قوه قضاییه را هم به راه درستی انداخت. حزب در آن کارها خیلی موثر بود. در همان اوایل که مردم هنوز کار سیاسی خیلی نکرده بودند، حزب كارها را خوب جهت داد و کار کرد. ما هم بودیم ولی بعدا بعضیها که نمیپسندیدند که آنگونه باشد. راه دیگری را مطرح کردند و اختلافاتی پیش آمد. من دیگر هیچوقت با حزب دیگری نبودهام.
جامعه روحانیت چطور؟
در جامعه روحانیت عضو بودم و هستم. ولی مدتهاست به دليل اينكه حفاظت من شدید شد، محافظان رضایت نمیدهند و در جاهای مختلف که جلسات بصورت باز برگزار مي شود از يك سو براي جمع زحمت ايجاد مي شود و از طرف ديگر ميگويند نمیتوانیم امنیت آنجا را حفظ کنیم هر وقت ضرورت داشت جلسات در دفتر مجمع تشخيص انجام ميشد.
الان هم میآیند؟
خير، مدتی است که سر همین مسائلی که این دفعه اصولگراها جای اصلاحطلبها را گرفتند دیگر مصلحت نمیدانند که بیایند.
صحبت از حزب کردید. عدهای از مخالفان حزب در ایران میگویند که حزب دستاورد غربی است و ما نباید از دستاورد غربی استفاده کنیم. با توجه به اینکه اشاره داشتید در اوایل انقلاب کار با تشکیل حزب جمهوری خوب پیش رفت، دستاورد حزب در ایران را چگونه میبینید؟
اینها اگر به همان حرفهای اصلیشان مومن باشند نباید این حرفها را بزنند. بالاخره همهشان امام (ره) را لااقل در زبان قبول دارند. تشکیل حزب جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب در به سامان رسیدن امورات کشور بسیار موثر بود.
در زبان بله.
به هر حال قديميها امام را درك كردهاند ولي جدیدیها كه امام(ره) را ندیدهاند بحث دیگری است. امام (ره) پیش همه خیلی مقبول بود و همه قبول دارند و میگویند اولین حزب را بعد از پیروزی انقلاب ما تشکیل ندادیم و شاگردهای امام تشکیل دادند. امام برای موضوعي خارج از حوزه و شهریه و اینها به آسانی پول نمیدادند اما براي تشكيل حزب جمهوري اسلامي خوب پول دادند. امام هنوز قم بودند و ما در اینجا بیپول شده بودیم و نمیخواستیم از دولت هم بگیریم. من به قم رفتم و خدمت امام (ره) گفتم. ما باید در شهرستانها مرکزی درست کنیم. تلفن و ماشین میخواهیم.
در همان جا که بودم شخصی آمد و سهم امام آورد و یک چمدان بزرگی آوردند. ایشان گفت که همین را برداريد. من مستقیما به جلسه شورای حزب برگشتم و چمدان را آنجا بردم و در آنجا باز کردند. حدود 5 میلیون تومان پول در چمدان بود و اجازه دادند سهم امام را هم مصرف کنیم. سهم امام را ایشان حتی برای مساجد به آسانی نمیدادند. ایشان میگفتند که الان سهم از حوزه و اینهاست ولی ایشان گفت شما میتوانید در امور فرهنگی و اسلامی كه دارید تبلیغ میکنید، از سهم امام استفاده کنید. این نگاه امام است. پس اگر تحزب را قبول ندارند با اين نظر امام چه ميكنند؟ و این چیست؟ البته قبل از انقلاب ما براي تاسيس حزب از امام كه در نجف و پاريس بودند توسط آيتا... طاهري خرم آبادي و آيتا... مطهري كه به آنجا سفر كرده بودند اجازه خواستيم كه اجازه ندادند. ولي بعد از پيروزي انقلاب خود من با ايشان صحبت كردم و گفتم ميبينيد، حزب نهضت آزادي كه كادر داشت، توانست دولت را تشكيل دهد گرچه شما قيد كرديد كه دولت حزبي نباشد و مسلماً براي اداره آينده جامعه تشكيلات لازم است. ايشان پذيرفتند و حزب جمهوري اسلامي تشكيل شد.
امام که از همه اینها بیشتر با غرب و هم شرق الحادی زاویه داشتند. مطمئن باشید که اگر بنا باشد همواره در كشور انتخابات و دموکراسی باشد و رای مردم باشد اين امور بدون حزب درست، شکل نمیگیرد و پایداری ندارد. اگر احزاب باشند اولا اگر واقعا احزاب میداندار باشند ضربهگیر مشکلات برای نظام هستند. یعنی امور به نام حزب تمام میشود اگر مثلا یک حزب مسلط شود و دولت تشکیل بدهد مشکلات کشور را دیگر به حساب نظام نمیگذارند و به حساب حزب میگذارند. اگر خوب عمل نکند مردم ديگر به آن رای نمیدهند و حزب دیگری میآید. نظام در جای خودش حفظ مي شود. نظام پدر همه احزاب است و باید بگذارد اینها کار کنند و بتوانند دولت تشکیل بدهند. آن جایی كه انتخاباتی هست باید احزاب دخالت کنند.
چرا احزاب در کشور ما پا نگرفته است؟
یک مقدار تقصیر خودمان بوده است. گفتم که حزب جمهوری اسلامی پا گرفت. احزاب دیگر هم بودند و ما مانع دیگران نبودیم. این تفکری که در متن انقلاب و خواست مردم بود با آن حرکت آغاز کردیم چون خودمان در متن انقلاب بودیم. نیروهای اصلی انقلاب هم در آن حزب آمدند.
اوایل انقلاب بود؟
بله، مثلا ما بخش کارگری داشتیم. کارگرها خیلی خدمت کردند تا انقلاب با تحصنها پیروز شد. ما شاخه بازاری داشتیم. چون بازاریها واقعا در انقلاب پیشتاز بودند. برای دانشجوها شاخه داشتیم. برای خانمها شاخه قوی داشتیم. همه بخشها را در حزب آوردیم و فکر میکنم حزب جامعی بود. یک وقت دیدیم از کسانی که امروز طرفدار حزب شدهاند، صدایی بلند شد و گفتند: کشوری كه شبکه روحانیت دارد احتیاج به حزب ندارد و این کار را به شبکه روحانیت واگذار کنید که در سراسر کشور پایگاه دارد ولی فکر میکنم این درست نیست و باید ادراک قوی داشته باشیم.
مردم و اقشار تاثیرگذار جامعه در این چند سال اخیر که نظرات شما را رصد میکردند بواقع دیدند آنچه پیشبینی کردید به وقوع پیوست. بعد از انتخابات 24 خرداد مردم امیدوار شدند. چشمانداز نظام و انقلاب را با توجه به تغییر دولت چگونه ارزیابی میکنید و نگرانی عمده شما که میتواند به این حرکت و به نظام لطمه بزند چیست؟
فکر میکنم اگر ملت، آن هم توده مردم،البته هیچوقت نمیتوانیم بگوییم اجماع ولی اگر با همین تشکلهایی که مردم رای دادند این افکار متشکل باشند جلوی خیلی از مشکلات را درآینده میگیرند. عمده این است که مردم حامی باشند، فکر میکنم یکی از کارهای مهمی که دولت هنوز به آن نپرداخته این است که این عقبه را فراموش نکند، البته حتما آنها به خاطر گرفتاریهای روزانه و روزمرهای که دارند هنوز نمیتوانند آسان به اين امور برسند ولی میشود. یک بخش جداگانهای يا تشکیلاتی باشند و همه این جریانها و تفکراتی که آن راه را باز کردند باید با آنها سر و کار داشته باشند و خواستههایشان را ببینند و حرفهای حسابی آنها را بشنوند و حرفهای نادرستشان را جواب بدهند. نه به عنوان اینکه این گروه امتیاز بگیرند. جریان اینگونه نیست. وقتی که رئیسجمهور انتخاب شد در واقع رئیسجمهور همه ملت است و باید همه مردم را در نظر داشته باشد. حتی آنهایی که به شدت مخالفت میکردند. وظیفه ما این است که امکانات كه متعلق به همه هست به همه برسند باید برای همه خدمت کنیم ولی فراموش نکنیم اینهایی که راه را باز کردند دلسرد نشوند.
به هر حال نقش جنابعالی را در این حرکت نمیتوانیم نادیده بگیریم. همه مردم در کوچه و بازار و در دورافتادهترین نقطه ایران به این موضوع واقف هستند و پی بردند. حاج آقا! اگر زمان به عقب برگردد، باز به همین شکل عمل خواهید کرد؟ یعنی دوباره حاضر هستید وارد میدان شوید؟
بله، البته من بعد از دوره هشت ساله ریاستجمهوریام واقعا دیگر به فکر برگشت نبودم. هم سال 84 و هم مورد اخير، بالاخره به این نتیجه رسیدم که اگر من نیایم وظیفه بزرگی برای ملت به دوشم هست و من عمل نکرده ام. بالاخره حالا یا موثر بودیم یا نه ما مردم را از جوانیمان به این کار دعوت کردیم و تا حالا هم دنبالش هستیم و اهدافی هم داشتیم. اهدافمان همان اهداف اسلام و مردم است و هیچ تغییری نکرده است. ممکن است شیوهها فرق کند ولی اهداف همان است. اگر ببینیم هر وقت و در هر موضوعی آمدن من و دخالت من جلوی مشکلاتی را میگیرد در هر سنی تا زنده هستم اینگونه عمل خواهم كرد. این دو دفعه هم اینگونه شد. من در صحبتهایی که با یکی از احزاب داشتیم گفتم که مگر من آن دفعه هم میخواستم بیایم؟ شش ماه مردم و همه گروهها میآمدند و البته عمدتا اصلاحطلبها و استاندارها میآمدند چون مایوس بودند، شرايط بد نشود و مثل همین دفعه فکر کردم من میتوانم کمکی بکنم چون مي ديدم بهتر از ديگران مي توانم خدمت كنم و احساس خطر مي كردم كه سطح انقلاب و جایگاه ریاست جمهوری را پايين بياورند.
در عمل بيش از حد شد.
بله. یعنی کسانی که در قواره این کار بزرگ نبودند با اطرافیانشان آمدند و به این وضع افتادیم. اشتباه بود. اینها برای خودشان برنامه داشتند. به هر حال من به آن دلیل آمدم و به آقا هم گفتم. من گفتم اگر کاندیدای مناسبي كه شانس راي آوردن داشته باشد بیاید من نخواهم آمد ولی به شرط اینکه از او حمایت کنند، پیروز شود. من فقط با این فرض نمیآیم و همین فرض هم اتفاق نيفتاد و من هم آمدم. این دفعه هم همینطور بود. شما این دفعه را خوب میدانید که من نمیآمدم و همه داشتند به من یک قدری عتاب میکردند. در آخرش دیدم که آن حماسه سیاسی اتفاق نخواهد افتاد و فضا سرد است و به همین دلیل آمدم ولی اثرش همین شد که شد. تا هر وقت نیاز به من باشد، در صحنه هستم، براي خودم دیگر هیچچیز نمیخواهم و فقط برای حفظ اهداف و دستاوردهايي كه برايش مردم مبارزه كردند، ميآيم.
مجلس آینده برای دولت روحانی مهم است. اکنون به نوعی بخشی از مجلس سد راه پیاده کردن برنامههای دولت هستند. اگر در مجلس آینده از جنابعالی بخواهند نقشی در گروهها و جمعبندی لیستها داشته باشید باز شما وارد این مسائل میشوید یا نه؟
صبر میکنیم تا ببینیم آن روز وضع چگونه است و باید باشيم یا نه؟ رصد میکنم و میبینم شرايط چگونه است.
پس امکان دارد اگر شرایط....
فعاليتهاي سیاسی من در زندگیام خیلی روشن است. وقتی رئیسجمهور بودم آقای عبدا... نوری وزیر کشور من بود و انتخابات به نفع اصلاحطلبان نشد و بعد از آن آقای بشارتی بود که از آن طرف بود. باز انتخاباتی که برگزار کرد، رئیسجمهور آقاي خاتمي از آن درآمد. علتش هم این بود که من مواظبت میکردم و نمیخواستم این یا آن باشد و حالا هم همینطور هستم. از اصولگرایان و اصلاح طلبان آدمهای عاقل، متدین و دلسوز زیاد هستند. ولی این دو تا گروه در وسط مردم هستند و کسانی که جزو هیچ کس نیستند اما تفکری دارند و من تفکر آنها برایم مهم است. میخواهم اینجور باشد. در هر شرایطی، حتي اگر در احتضار هم باشم همان موقع اگر كاري لازم باشد و کاری باید بکنم، همان موقع آن را انجام خواهم داد.
بعد از انتخابات دیدارها و ملاقاتتان با رهبری به سبک سابق است یا بیشتر شده است؟
یک وقتی بود با رهبری خیلی کار داشتیم و ایشان نیز کار داشتند و زیاد باید میرفتیم، هفتگی میرفتیم. وقت ایشان خیلی باارزش است البته من مراعات وقت ایشان را میکنم خب لازم بود زیاد برویم. ولی الان آن مقدار که لازم است با ایشان ملاقات میکنیم.
یعنی برنامه زمانبندی برای این کار ندارید؟
زمانبندی گاهی مراعات میشود گاهی نمیشود که بحث دیگری است. اما درکل هر وقت نیاز باشد، همدیگر را میبینیم.
موضوعی باشد شما با ایشان یا ایشان با شما تماس میگیرند؟
ایشان خیلی کار دارند و من میدانم که وقتشان چگونه است. ببینید همه مدیران دولتی، همه نمایندگان، همه ائمهجمعه، همه ارتشیها و سپاهیها و احزاب و همه خانوادههای شهدا همه توقع دارند که یک جوری ایشان را ببینند. اینطور وضعی که ایشان دارند و البته کارهای روزانهشان، درس هم میدهند و لازم هم هست بروند. کارهای فتوایی دارند و باید مطالعه کنند. وقت ایشان خیلی پر است و گرفتار هستند و باید مراعات ایشان را بکنیم. درعین حال وقتی لازم باشد گاهی با یک تلفن مساله را به ایشان میگویم و گاهی هم همینطوری میروم. ولی اینطوری که بنشینیم و مدتی حرف بزنیم، تقریبا ماهی یکبار اتفاق میافتد.
در شرایط فعلی.
بله.
قضیه حضورتان در تریبون نمازجمعه چه شد؟ آیا برای بازگشت به تریبون خودتان انگیزهای دارید یا نه؟
انگیزه ندارم که بیایم. اصولا انگیزه سخنرانی و گفتن را ندارم . نمازجمعه هم جایی است که باید خیلی کار بکنیم که حرفهای درست و پختهای بزنیم. مستقيم پخش میشود و همه دنیا نگاه میکنند. زیبنده نیست آدم اینطوری حرفهایی بزند نماز و جماعت و اسلام و همه اینها را سبك كند.
از سوی ستاد نمازجمعه اقدامی نشده و دعوت نمیکنند؟
مدتی دعوت کردند اما دیگر مایوس شدند.
شما اجابت نکردید.
البته شرایط هم بهگونهای است که در این موقعیت حرف زدن در جمعی که هرکس بخواهد، بیاید، میآید و هرکار هم بخواهند، بکنند، میکنند. آثار منفي هم مي تواند داشته باشد لذا باید این مساله را هم دید.
در سال 92 تلخترین و شیرینترین مسالهای که برای شما اتفاق افتاد، چه بود؟
هیچوقت محاسبه نکرده ام، آنچه برایم شیرین بود، آخریها را میگویم. وقتی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردم و زلزلهای که در کشور رخ داد که عجیب هم بود وابتدا فکر میکردم همین دور و بر وزارت کشور است. همان روز عصر از روستاهای دور واقعا خیلی دور که فکر میکنیم یک هفته بعد خبر به آنها میرسد، پیغام داشتیم و عجیب بود برایمان که این چه اتفاقی بود افتاد؟ شیرین بود نه از جهت خودم، شیرین بود از آنکه دیدم مردم ما چقدر در صحنه هستند. آنها فهمیدند که در این هشت سال بر سرشان چه آمده است. با اینکه یارانه و سهام عدالت دادند. عجیب و غریب بود، خيال ميكردند روستاها را دربست خریدهاند و دیدیم که در انتخابات24خرداد روستاها از شهرها بيشتر شرکت کردند، خیلی برایم شیرین بود. بعد از آن هم که دیدم مردم خوب انتخاب کردند و آقای روحانی بالاخره رای آورد، شيرين بود. تلخش هم چیزهای دیگری بود که حالا قابل گفتن نيست.
توافق ژنو موجب شد که نگاه جهان به ایران تغییر کند. اما برخی در داخل توافق ژنو را دستاورد نمیدانند. دولت امتیازاتی که به دست میآورد گاهی برای رقیب تبدیل به ابزار علیه خودش میشود؟
بالاخره راجع به این شکل سازمانیافته که سوال میکنید، فکر نکردم که بگویم چکار باید بکنیم. ولی کلا همینطور است و دولت باید به فکر منافع انقلاب، مردم و ایران باشد. هرجا که تشخیص میدهد با تشخیص خودشان که آنها هم صاحبنظر هستند، نگذارند که چیزهایی که بهدست آمده، از دست برود. باید مردم سو?